اخبار ایران
کربلای ۴؛ عملیات لو رفته یا عملیات فریب؟
محمدصادق درویشی- «عملیات از رده به کلی سری لو رفته است» این جمله آرام و نجواگونه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در ساعات پایانی سوم دی ۱۳۶۵ که دقایقی پس از آغاز عملیات بزرگ کربلای۴ و در مقر قرارگاه مرکزی خاتم گفته شد، پس از ۳۴ سال، طنین بلندی در جامعه ایران و ذهنهای پرسشگر مسائل ایران پیدا کرده است. عملیاتی که در منطقه عمومی بصره و از معبر منطقه ابوالخصیب قرار بود سرنوشت جنگ را رقم بزند، به تدریج و به ویژه در سالهای اخیر به یکی از پرسشها و ابهامات مهم جنگ و در بستر اجتماعی به جراحتی عمیق بدل شده است. مراجعه به تاریخ گاهی برای عبرت و درسآموزی و گاهی نیز کند و کاو در گذشته برای دانستن چیزهایی است که شاید بتوانند برای زخمی کهنه و استمرار یافته نقش مرهم داشته باشند. روایت کربلای۴، تکه روایتی از جنگ است که شاید در زمره تلخترین قسمتهای آن باشد.
چرا کربلای ۴ طراحی شد؟
از ابتدای جنگ، تهدید بصره هدف استراتژیک سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران بود. عملیاتهای رمضان، خیبر، بدر و والفجر۸ که در مناطق شرق بصره، هورالهویزه و فاو طراحی و اجرا شده بود، در واقع نظر به تهدید بصره داشت، چراکه بصره مهمترین شهر عراق پس از بغداد بود و حضور در یک منطقه نزدیک به آن، رهاوردهای زیادی به همراه داشت. عملیاتهای ناموفق رمضان و بدر، عملیات نیمهپیروز خیبر و حتی عملیات کاملا موفق والفجر۸ هیچکدام نتوانسته بود به نحو موثری به این هدف نزدیک شود. نزدیکی به بصره، امکان آتش مستقیم این شهر مهم عراق و تسلط بر چاههای نفتی که امکان زمینگیری عراق از منظر اقتصادی را به دنبال داشت، فراهم میکرد.
پس عملیات کربلای۴ اینبار از ناحیه جنوب شرق بصره و ابوالخصیب میرفت تا کار نیمهتمام والفجر۸ را تمام کند و عملا مانع از بازپسگیری فاو توسط ارتش عراق شده و مضافا با ایجاد رخنه در میان دو سپاه سوم و هفتم ارتش عراق که مستقر در بصره و ابوالخصیب تا فاو بودند، نیروی نظامی عراق را در هم شکسته و تجزیه کند.
سال ۶۵ با شکلگیری اندیشه و راهبرد پایان جنگ در تمامی سطوح کشور، بنا بود سال سرنوشت جنگ و پیروزی در عملیات تعیینکننده باشد. به همین منظور تمام کشور بسیج شد تا ۵۰۰ گردان برای یورش در سه محور فراهم شود که با توجه به مقدورات کشور، النهایه آنچه عملیاتی شد تدارک ۳۰۰ گردان نظامی برای حمله در یک محور اثرگذار بود. یکسال قبلتر محسن رضایی پس از عدم موفقیت در عملیاتهای رمضان و خیبر و بدر کار سختی داشت تا فرماندهان ارشد سپاه را قانع کند که فاو با مساله عبور از «عرض» اروندرود هدف عملیات باشد؛ اصرار و پافشاری فرمانده سپاه بر مساله فاو و عبور از اروند تا حدی که عملا او در میان یاران اصلیاش در این نظر تنها ماند، با موفقیت روبهرو شد و اعتماد به محسن رضایی در میان حلقه فرماندهان اوج گرفت. اسطوره اروندرود به عنوان مانعی عبورناپذیر در هم شکست و با پیروزی مقتدرانه در شکستن خطوط دفاعی ارتش عراق توسط غواصان در والفجر۸، مساله عبور از «طول» رودخانه که پیچیدهتر بود و رسیدن به منطقهای مستحکم و مجهز توسط عراق، با تایید همه فرماندهان مواجه شد و قریب به ۸ ماه برنامهریزی دقیق در انتخاب منطقه، طرح مانور و تاکتیک و پشتیبانی و … مکمل فضای سیاسی کشور بود که سال ۶۵ را سال سرنوشت جنگ و نگاهها را معطوف به عملیات سرنوشتساز کرده بود.
پیچیدهترین عملیات جنگ هشت ساله
عملیات کربلای۴ با هدف تصرف منطقه ابوالخصیب و مالا استقرار در کل اروندرود و تقویت بیش از پیش موقعیت ایران در خلیج فارس در سوم دی ۱۳۶۵ انجام شد. عملیاتی که اگر پیروز میشد با تصرف قطعی بر کل منطقه فاو، سرپل تصرف شده در والفجر۸ را توسعه میداد و بصره را به راحتی زیر دید و گلوله ایران در میآورد. این هدف بزرگ، موجب شد تا سازمان رزم عملکننده سپاه از عملیات والفجر۸ که خود عملیات بزرگی بود به دو برابر (حدود ۳۰۰ گردان) افزایش پیدا کند. عملیات کربلای۴ از پیچیدهترین عملیاتهای جنگ است که طرح مانور آن برای عبور از طول اروندرود و حضور و جنگیدن در زمین مسلح و مجهز ارتش عراق، بیش از چهار ماه و نیم طول کشید (از اردیبهشت تا شهریور ۶۵) تا فرمانده سپاه، فرماندهان قرارگاهها و یگانها را به یک وفاق برساند. همچنین تامل و توقف در مساله زمان عملیات پیچیدگی و دشواری کربلای۴ را عیان میکند:
اجرای عملیات کربلای ۴ به شدت تابع جریان آب در اروندرود بود. در عملیات والفجر۸ هم این مساله وجود داشت اما آنجا فقط عبور عرضی از اروند مساله بود و در عملیات کربلای ۴ عبور، طولی بود و لازم بود آب در جریان باشد. پس برای طی کردن طول اروند باید قوانینی که در مکتوبات علمی موجود نبود، کشف میشد.
نیروهای اطلاعاتی ایران که در راس آن فرمانده اطلاعات قرارگاه مرکزی، محمد باقری (فرمانده فعلی ستاد مشترک نیروهای مسلح) حضور داشت پس از روزها و بلکه ماهها توانستند جریان آب را شناسایی کنند. تفاوتها هم این بود که چون حرکت باید طولی میبود، جزر و مد کامل مشکل را حل نمیکرد، بلکه باید در مد جریاندار حرکت انجام میشد. دلیل استفاده از مد نیز این بود که فلش حرکت نیروها به سمت بصره بود.
اروندرود در طول هر شبانهروز چهار بار شاهد جزر و مد است که سه ساعت از این ۲۴ ساعت مد جریان ظاهری ندارد (در عمق جریان وجود دارد) علاوه بر این ریزهکاریها، چون نقطه حرکت و شکستن خط عملیات در تنگه بین امالرصاص، جزیره ماهی و بوارین و آن تنگه باریک بود و نیروها دیده میشدند، باید عملیات در تاریکی مطلق و در نبود ماه انجام میگرفت. عامل سومی که باید اضافه کرد، این است نیروهای ایران برای رسیدن به دشمن، شکستن و پاکسازی خط باید به اندازهای فرصت میداشتند که بتوانند از تاریکی شب استفاده کنند. جمیع عوامل نیروهای تصمیمگیرنده را به این نتیجه رساند که در هر ماه شمسی تنها در ۵ شب میتوان عملیات اجرا کرد. با چند بار تعویق عملیات از شهریور و سپس آذر قرعه به پنج روز اول دی و النهایه روز سوم و ساعات پایانی مانده به نیمه شب به عنوان دقایق طلایی یورش انتخاب شد.
اسناد عملیات کربلای۴ (گزارش راوی قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) داود رنجبر/ دیماه ۱۳۶۵) روایتگر تمرکز ویژه فرماندهی سپاه محسن رضایی بر ظرایف زمان آغاز عملیات است: «پارسال (عملیات والفجر ۸) موضوعی داشتیم که در آن زمان چیز جدیدی به شمار میآمد و آن رکود آب بود. آن موقع همه به دنبال این بودند تا زمان رکود آب را به دست بیاورند. اما الان سکون آب را نمیخواهیم. شروع جزر و مد را هم نمیخواهیم. در اینجا بحث جدیدی به نام جریان مد وجود دارد؛ یعنی وقتی جزر و مد شروع میشود، آب تا ساعاتی تنها بالا میآید و حرکت نمیکند. اما در یک زمان مشخصی آب به راه میافتد. ما به راه افتادن آب را میخواهیم.»
حرکت بر مدار غافلگیری دشمن
مولفه اساسی عملیاتهای ایران به ویژه پس از فتح خرمشهر استفاده از اصل «غافلگیری» بود. در عملیات والفجر۸ و پیشتر در خیبر، بهطور موازی چند فلش حمله دیگری طراحی و اجرا شده بود تا دشمن در تشخیص اینکه ما کدام زمین را میخواهیم مردد شده و قدرت تصمیمگیری را از دست بدهد. مهمترین دلیل بهرهگیری از اصل غافلگیری و آغاز عملیاتها در شب، تغییرات عجیب ارتش عراق بود.
شهید حسن باقری در توضیح این تحول رزمی و سازمانی عنوان میکند که پس از عملیات رمضان ارتش عراق۲۷۰ گردان در قالب ۹۰ تیپ جدید تاسیس میکند و تمام دانشگاهها و عمده ادارات کشور را تعطیل میکنند.
در نتیجه شکل جنگ تغییر کرد و وقتی نیروهای ایران با مشقت فراوان خط را میشکستند، تازه با سازمانی روبهرو میشدند که آماده و منسجم بود. ضمن اینکه به لحاظ عددی و تجهیزاتی، همه کشورها عراق را حمایت میکردند.
بدینترتیب طبیعی بود که در این جنگ نابرابر، ابتکارات ویژه و ایدههای پیشبینیناپذیر در همه سطوح (انتخاب زمان، مکان، مانور و…) تنها با بهرهگیری کامل از غافلگیری امکان راهگشایی داشته باشد. کربلای۴ در این فضا و در اوج ابتنای آن بر غافلگیری طراحی شده بود.
عملیات سرنوشت لو رفت
رخدادهایی بیسابقه خبر از لو رفتن کربلای ۴ میداد: بمباران شبانه عقبه عملیات توسط هواپیماهای عراقی و فلر ریختن با هواپیما که کل منطقه عملیات را مثل روز روشن میکرد. ساعات منتهی به آغاز عملیات ساعاتی سخت است که نیازمند تصمیمی ماندگار در تاریخ بود.
حلقه فرماندهی ارشد سپاه در جنگ که منحصر در محسن رضایی، علی شمخانی، رحیم صفوی و غلامعلی رشید است تحرکات دشمن در ساعات منتهی به عملیات را رصد میکنند. از این جمع رشید ابهامی جدیتر دارد و احتمال کشف تک را میدهد اما سه نفر دیگر، ارتش عراق را نه هوشیار که حساس میدانند.
آیا میشد اجرای عملیاتی که «عملیات سال» و بلکه عملیات اصلی جنگ بود و تمام امکانات و مقدرات کشور پای آن آمده بود را با احتمالی جدی از لو رفتن لغو کرد؟
نقش و حضور آیتالله هاشمی به عنوان فرمانده جنگ نیز در این لحظه سرنوشتساز بسیار اهمیت دارد.
آقای هاشمی به دلیل حفظ اصول حفاظت جهت بازدید از یگان ارتش در بوشهر حضور داشت و البته با آغاز عملیات خودش را به مقر فرماندهی رساند.
محسن رضایی در رابطه با لو رفتن کربلای۴ میگوید: «تا یک هفته قبل از عملیات بر اساس ارزیابی فرماندهی، غافلگیری ۸۰ درصد بود. هر چه به شب عملیات نزدیک میشدیم، کاهش مییافت. به حدی که در شب عملیات به ۵۰ درصد کاهش یافت. بنابراین تصمیم گرفتیم طوری عمل کنیم که اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عملیات شدیم، عملیات را متوقف کنیم… در هر صورت در ساعت ۲۲ و ۸ دقیقه با خبرهای فراوانی که رسید، فرماندهی پی برد دشمن تک را کشف کرده است، اما اوضاع به سختی قابل اداره بود، در ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه رمز عملیات اعلام شد و یگانها همه در محورها عملیات را آغاز کردند و این در شرایطی بود که این بار دشمن عملیاتش را آغاز کرده بود».
عقبنشینی ناگزیر
نکته پر اهمیت این است که چون نقطه رهایی عملیات در خشکی نبوده و غواصها پیش از آغاز عملیات به آب زدهاند در برخی محورها عملا پیش از ۲۲ و ۳۰ دقیقه عملیات آغاز شده بود. ضمن آنکه پیش از آغاز اساسا درگیری از سوی ارتش عراق شروع شده بود و جمله احمد کاظمی فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف که به راحتی پشت بیسیم گفت: «چشمهای دشمن باز است» خبر از لو رفتن قطعی عملیات میداد. همچنین آمادگی لایهدار ارتش عراق در خطوطی که بنا بود توسط ایران تثبیت بشود مساله مهم دیگر بود. امین شریعتی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در این عملیات به این مساله اشاره میکند: «اینجا بهترین کاری که فرماندهی انجام داد، این بود که عملیات را متوقف کرد، یعنی دید که آنقدر عراقیها آماده هستند که ما اگر بیایم امالرصاص را هم بگیریم، بوارین را هم بگیریم، کانال ماهی را هم بگیریم، عبور هم بکنیم، کار ما عمق ندارد. چون لایه به لایه نیروهایشان آماده و مستقر و پیشبینی کرده بودند. خیلی مهم بود که عملیات متوقف شد. این به نظر من از افتخارات جنگ ماست».
ساعت یک بامداد رادیو بغداد اعلام کرد که ایران در این منطقه حمله کرده است و حدود ساعت ۴ بامداد دستور عقبنشینی به نیروها از قرارگاه فرماندهی اعلام شد. در مجموع ۶۰ گردان از ۳۰۰ گردانی که برای این عملیات تدارک دیده شد، وارد عمل شد. فرمانده سپاه پس از اطمینان از اینکه ادامه عملیات و تهاجم در منطقه کربلای۴ موفقیت چندانی را در پی نخواهد داشت، اگرچه برخی یگانها توانسته بودند از اروندرود عبور کنند و تا حدی جلو بروند و خطوط اول دشمن را بشکنند و حتی قسمتی از منطقه ابوالخصیب را نیز تصرف کنند، ادامه عملیات را متوقف کرد. در محور فرعی شلمچه نیز یورش موفقیتآمیز بود و آرایش سپاه سوم عراق به هم ریخت (نفوذپذیری این دژ مستحکم عراق بعدها عملیات کربلای۵ را کلید زد) اما با توجه به هوشیاری و آمادگی لایهدار ارتش عراق، به همه نیروها دستور عقبنشینی داده شد.
عملیات کربلای۴ با جهانی از اندوه و سرخوردگی ناشی از ماههای مداوم تلاش و برنامهریزی و امیدواری تنها چند ساعت پس از آغاز و با شهادت بیش از هزار نفر، مفقودی ۲ هزار نفر و مجروحیت ۱۱ هزار نفر از رزمندگان به پایان رسید