حضرت دموقراضه و اعوان و انصارش در بروجرد!

روزهای بروجرد- سید مهدی شجاعی رمانی دارد به نام «دموکراسی یا دموقراضه» که در سال ۱۳۸۷ از وزارت ارشاد مجوز انتشار گرفت و اتفاقا یکی از کتاب های پر فروش آن سال ها هم شد. داستان این کتاب در زمان‌های دور و در کشوری نامعلوم می‌گذرد.

داستان از این قرار است که پادشاهی که در آستانه مرگ قرار دارد وصیت می‌کند هر ۲۵ فرزند او در مقاطع ۲ ساله و با رای مردم به‌ ترتیب پس از مرگ او بر تخت شاهی بنشینند. پسر آخر پادشاه “دموقراضه” نام دارد و در زمان وی مملکت به کلی رو به نابودی می گذارد دموقراضیه اصولی برای کشور داری دارد یکی از این اصول که به درد مبحث ما می خورد این است:

دشمن چیز مفیدی است، اگر کم آوردید خودتان درست کنید.

… برگردیم به بروجرد؛ در این شهر عده ای نام و نان شان در دشمنی و دشمن تراشی است و نو به نو و لحظه به لحظه با اقتدا به حضرت “دموقراضه” در حال خلق دشمن اند…

پیش تر گمان می رفت عدم تفاهم بین نمایندگان و بطور کلی مسئولان شهر بر سر منافع مردم به حضور ۲۰ ساله آقای علاءالدین بروجردی بر می گردد اما حالا مشخص شده نه چنین است، بلکه اعوان و انصار دموقراضه مشکل این شهرند…

فعلا تا همین حوالی…