اخبار بروجردویژه ها

“اسامی عاریتی” نشانگر سردرگمی شهری

علی حسینی*– پیش از آنکه مقصود تیتر بیان شود، بهتر است بر سه واژه سردرگم، عاریتی و اسم اندکی تامل کنیم. در لغت نامه ها مفهوم “سردرگم” مترادف کلماتی نظیر حیران و سراسیمه، گیج، مشوش، آشفته، سرگشته و مبهوت و خیره است. سرگشتگی ناشی از بودن در مکان و ندانستن خصوصیات آن و بهتی که منجر به ندیدن و ندانستن گام بعدی شده است.

امر “عاریتی” را نیز آن چیزی می دانند که به عاریت ستانده شده یا تقلیدی است، پایه دار (پایدار) نبوده و دوام و بقا ندارد. به همین سیاق، امر پایدار را امری دارای ریشه و بنیاد در بستر خود، می انگارند که ارتباط خوبی با خود و زمینه اش برقرار می کند و رشد و توسعه اش چون برپایه ویژگی های درونی است در تندباد حوادث بیرونی، براحتی قابل تعضیف و نابودی نیست. بنابراین بی ریشگی و بی بنیادی شرط لازم پایه نداری (ناپایداری) و نتیجتا زندگی عاریتی است.  

لغت “اسم”، ریشه در ( وسم) به معنای نشانه ای برای شناخت و جدا کردن داشته و از منظر فلسفه نام گذاری یا اسم نهادن بر چیزی دلالت بر ذات و صفت بصورت تواما دارد و موجبات تعین و تشخص مسمی را فراهم می کند. اهمیت نام نهادن در فلسفه تا جایی است که هایدگر فیلسوف بزرگ قرن بیستم، آن را شرط لازم حفاظت می داند، بطوریکه آدمی آنچه را می خواهد حفظ کند و نگه دارد، نامگذاری اش می کند. وی حتی پا را فراتر می گذارد و زبان را خانه هستی می داند (هستی ای که در قالب زبانی و اسامی بیاید را هستی با اهمیت و آشکار شده برای آدمی می داند).در متون دینی و قرآن هم اهمیت “اسم” بسیار پررنگ است، چنانکه بسیار گفته شده است و می دانیم: از نخستین آیه ای که به پیامبر(ص) نازل شده تا یاد دادن اسماء به حضرت آدم(ع).

با این مقدمات، می توان متوجه شد که چرا مطالعه نام گذاری ها و وجوه تسمیه سکونتگاهی یکی از مهمترین مراحل مطالعات شناخت وضع موجود آن است؛ چراکه بیانگر ویژگی ها و ابعادی از سکونتگاه است که آنچنان بسیار مهم و ریشه ای هستند که تخطی از آن ها در برنامه ریزی و طراحی منجر به خطاهای فاحش می شود. نگاهی به نام (اسم) محلات شهرها(در اینجا بروجرد) از دیرباز تا کنون به روشن شدن فهم موضوع منجر می شود:

شهر بروجرد، در گذشته دارای محلات و زیرمحلاتی بوده که نامشان دلالت بر ذات و صفت بستر (اعم از محیط طبیعی، وضعیت اقتصادی،اعتقادات ساکنین، موقعیت اجتماعی و … ) داشته، بر پایه استوار بوده و حکایت کننده داستان های تاریخی این دیار است(از این طریق این داستان ها را حفظ نموده است).

از نام گذاری محلات چهارگانه تاریخی شهر (صوفیان، دودانگه، رازان و یخچال) تا زیر محلات شهر(قدغون، نال ون ها، چال قلعه، چال پسته، قلعه کرم و…) تماما چنین اند. این سنت در بروجرد معاصر نیز (با تغییر در رویکرد) دیده می شود. چه آنجا که به افتخار مفاخر شهر (آیت الله بروجردی، مهرداد اوستا، شهید صارمی، محجوب و …) نامی نهاده ایم چه آنجا که به ویژگی های کالبدی اشاره داریم ( ۱۸ متری، ۴۵ متری، ۱۲ متری و …).

و اما در یکی دو دهه اخیر، در شهرمان این سنت پایه دار نامگذاری تضعیف شده است، چراکه شاهد نام هایی هستیم که از شهرهای دیگر به ویژه تهران به عاریت گرفته شده اند. نام هایی چون نیاوران (نی آوران)، شهرک غرب (طراحی به سبک امریکایی یا محل سکونت غربی ها)، شهر آرا و… همگی در جای خود بیانگر ذات و صفات متعلق به بستر خود (تهران) بوده و با آن ارتباط معنا دار دارند. در حالیکه در بروجرد این مائیم که اقلا دو اتفاق ناصواب را با وصله کردن این نام ها به شهرمان رقم زده ایم:

نخست: ارتباط خود را با ویژگی های سرزمینی و بستر شکل گیری محلاتمان با دست خودمان تضعیف کرده ایم (مانند بر شاخه نشستن و زیر پای خود بریدن) و از این طریق به از خود بیگانگی در شهرمان دامن زده ایم.

دوم: این نام ها را به سان درختی که از ریشه خود جدا شده و دیگر زنده نیست، برداشته و با نیات مختلف (که مهمترینشان تقلید و تشبه به پایتختی است که خود از پر مسئله ترین شهرهای دنیاست) در باغ بروجرد کاشته ایم، غافل از اینکه نه تنها این درختان بی ریشه خشک اند و ثمری ندارند که ممکن است آفاتشان به سایر درختان باغ نیز آسیب زند.

باید دانست که اصولا یکی از وجوه متمایز شهرهای با کارکرد سالم و پایدار، حفظ تشخص و تمایز خود در مقابل انبوه فشارهای فرسایشی بر هویتشا ،در طول تاریخ است (کلاه خود را محکم چسبیدن در مقابل تندباد حوادث).

به عنوان مثال در دوره معاصر، در بسیاری از شهرهای تاریخی ایران نظیر اصفهان و یزد، کمتر مشاهده می کنید که نام معبر یا بدتر از آن، محلات و شهرک هایی را بصورتی عاریتی از نام های پایتخت انتخاب کنند، چراکه می دانند چنین رویکردی مصداق آن حکایت معروف کلاغی را دارد که مجذوب راه رفتن کبک شد و در سعی از تقلید آن، نه تنها بسان کبک نشد که کلاغیت خود را نیز از دست داد.

در اینجا پرسش های اصلی اینگونه مطرح می شود که:

۱- بروجرد تاریخی و ساکنین اصیل اش را چه شده است که با وجود داشتن پایه های سترگ و کهن در خاک ، و شاخه های افراشته در افلاک، از این سنت مطلوب فاصله گرفته و چنین نگاه توام با بهت و حیرت و حسرت به پایتخت پیدا کرده است؛ بطوریکه نه تنها هیچ واکنشی به این نام گذاری ها ندارد که ممکن است برایش خوشایند نیز بنماید؟ (از مصادیق دیگر بریدن از خویش و مجذوب غیرخود شدن را می توان در معمول و مسلم بودن مهاجرت نخبگان از شهر دید که در جای دیگر می تواند موضوع بحث باشد)

۲- آیا اگر مسئول یا مسئولینی که مسبب چنین نام گذاری های بی ریشه و ابتری هستند، نبایستی در فضایی در مقابل شهروندان، برای این انتخاب ها و تصمیماتشان پاسخگو باشند؟

۳- آیا با فرض بسیار بدبینانه “کلاغ” بودن بروجرد، نباید هرچه سریعتر از تحقق این ضرب المثل جلوگیری کرد و رفتار و منشی از آن خود و دانسته را به یکدیگر یادآوری کرد؟

۴- آیا وقت آن نرسیده که برای کاهش سردرگمی شهر، به شناخت و شناساندن عمیق تر آن پرداخت و تنها به افرادی اجازه تصمیم داد که شناخت عمیقی از این دیار کهن داشته و برای آن ارزش در خور، قائل باشند؟

در پایان به نظر می رسد،اگر مردم و مسئولین این شهر به دنبال بازگشت یا تقرب به نمونه پایدار شهر بروجرد هستند و اندکی دغدغه حفاظت از داشته های این خطه کهن را دارند، یکی از مهمترین جاها و شاید نقطه آغاز، حسیاسیت بسیار بیشتر نسبت به نام گذاری هاست. بطوریکه اسامی عاریتی نبوده (با بستر جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی یا اقتصادی خود ارتباط مستقیم داشته باشد) و خود به تشخص و شناخت و شناساندن بهتر شهر کمک کنند و راه و گام های بعدی توسعه پایدار و درون زا را نشان دهند.

پی نوشت: تاکید بر بررسی نحوه نامگذاری محلات در این سطور ، بهانه ایست برای نشان دادن وضعیتی عاریتی که در تمامی ابعاد شهر در حال شکل گیری و ریشه دواندن است (در نگاه تخصصی تر شهری، در ابعاد سه گانه معنایی، رفتاری و کالبدی)، از مقیاس های بسیار کوچک کالبدی و رفتاری نظیر طراحی نما و ورودی ساختمان ها، وندالیزم شهری، مواجهه شهروندان با فضاهای شهری و پاتوق ها، از میان رفتن باغات با ارزش و مهاجرت عادی شده نخبگان و ساکنین اصیل شهر تا بی تفاوتی در مقیاس های کلان تر آمایش سرزمینی مانند حذف از راه های ارتباطی تاریخی مثل راه جنوب به شمال و … همه و همه می توانند از منظر شکل گیری وضعیت عاریتی، بصورت جداگانه مورد اندیشه قرار گرفته، ریشه یابی شده و تبیین شوند.

*عضو هیئت علمی دانشگاه چمران

تگ ها

مقالات مشابه

1 thought on ““اسامی عاریتی” نشانگر سردرگمی شهری”

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close