اخبار بروجردفیلم و عکس
مهرداد اوستا؛ سخنوری از نسل گزیدگان +فیلم
محمد گودرزی (ا. فرهیخته) : ۱۷ اردیبهشت ماه سالروز درگذشت محمدرضا رحمانی، شاعر نامآوری است که همگان با او را با لقب «مهرداد اوستا» میشناسند.
بخشی از مستند «هفت آسمان» شرحی کوتاه بر زندگی و اثار مهرداد اوستا
او در ۲۹ بهمن ۱۳۰۸ در کوی صوفیان بروجرد به دنیا آمد. در آغاز نوجوانی، سال ۱۳۲۰ همراه خانواده به تهران کوچ کرد و تحصیلات متوسطه را در این شهر دنبال گرفت. از سال ۱۳۲۷ به دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران وارد شد و با مدرک فوق لیسانس در رشته فلسفه از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. هم زمان با تحصیل در دانشگاه، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و چندی بعد، به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت شد و تا زمان مرگ، ریاست شورای شعر را بر عهده داشت.
مهرداد اوستا در کنار فعالیتهای علمی و پژوهشی مانند تصحیح و چاپ «دیوان سلمان ساوجی» و نگارش چند رساله در حوزه فلسفه، عرفان و روانشناسی، به سرودن شعر و خلق آثار ادبی اشتغال داشت. نخستین مجموعه شعرش با عنوان «از کاروان رفته» در ۱۳۳۹ منتشر شد. از آن پس، آثار متعددی از وی به صورت شعر و نثر انتشار یافت و مورد توجه عموم ادبدوستان به ویژه منتقدین قرار گرفت.
در ادامه سطوری چند از نقد بسیار ارزنده زنده یاد دکتر عبدالحسین زرینکوب بر کتاب «پالیزبان» نقل میشود. نگارش این نقد آن هم در سال ۱۳۴۲ و پیش از آن که آثار جاودان مهرداد اوستا همچون «شراب خانگی ترس محتسب خورده» یا «حماسه آرش» او پدید آیند، از مقام ادبی این سخنور نامی حکایت دارد:
«اوستا در شعر با آن که از شیوه استادان کهن -و غالباً قصیدهسرایانِ خراسانی و عراقی- پیروی میکند، معانی تازه، دیدهای تازه و افکار نو دارد. اعتدال بین لفظ و معنی، انتخاب دقیق در بین الفاظ و تعبیرات و مخصوصاً سعی در پیدا کردن مضامین تازه، شعر او را رنگی میبخشد که در بسیاری از گویندگانِ نسل جوان، مانند آن را نمیتوان یافت […]
از نثر متین و محکم او، طنین یک شعرِ بدیع به گوش میرسد […] اوستا با نثری که گرانبار از میراث سنن ادبی است، اندیشهها و احساسهایی تازه، لطیف و بسیار شاعرانه را بیان میکند. لحنی از حماسه، غرور و طغیانِ اندوه در کلام او هست که این چند قطعه کوتاه [در کتاب پالیزبان] را -با آن که نه شعر مجرد است و نه داستان کوتاه- روح و لطف خاص میبخشد. از مختصات بیان او، آوردن تشبیهات و استعارات تازه است. مخصوصاً سعی وی در آن که چیزهای محسوس و مرئی را به چیزهای نامحسوس تشبیه کند، یا از مناسبتهایی که بین دنیای نامرئی و دنیای حس هست، استعاره و مجاز پدید آورد، سخن او را تازگی خاص میبخشد […] همین مجازها، همراه با ترکیبات و مفرداتی که غالباً مخصوص شعر است، نثر او را در نوعی آهنگ، در موجی از شعر، در محیطی از زبانِ حافظ و سعدی، غرق میکند و لطف و ظرافتی می بخشد […] مهرداد اوستا از لحاظ احساس و تخیل -انتساب و تعلق به همان خانواده ذوقی یا به قول گوته «نَسَب برگزیده» دارد […] خانوادة شور و هیجانِ رمانتیک …»
عبدالحسین زرینکوب، هنر و فرهنگ معاصر ایران، ضمیمه مجله راهنمای کتاب، سال ششم، شماره ۶ و ۷ (شهریور و مهر ۱۳۴۲)، ص ۶۹