لرستانویژه ها

ریه‌های ایران نفس ندارد/ زاگرس «بی‌هنارس»!

آب‌ و نان ایران به استواری این رشته‌کوه و جنگل‌هایش وابسته است؛ هرچقدر که ما ناسپاس بودیم زاگرس نجات‌بخش و همراه بوده؛ اما صدای بلوطستان‌ مدت‌ها است شنیده نمی‌شود و این روایت زاگرس است.

روزهای بروجرد– «زاگرس» بیش از آنکه یک «رشته‌کوه» باشد، هویت است. صدها شهر و هزاران روستا را در دامنه‌های خود جای‌داده و ده‌ها چشمه و رودخانه را به اهالی هدیه کرده است. سایه درختانش پناه بوده و میوه بلوط‌هایش غذا؛ صخره‌هایش ذخیره‌گاه آب و جنگل‌هایش حافظ حیات، کوه‌های ریز و درشتش حصار بوده و نفس‌کشیدنش مانع گردوغبار!

مهر: وسط هر کدام از شهرهای غرب کشور که می‌ایستی می‌توان از دور هم رشته‌های زنجیره‌وار کوه‌هایش را دید و هم دست تکان‌دادن بلوط‌ها را؛ هنوز زاگرس زنده است که اگر نبود شاید نفس‌کشیدن راحت نبود. اما این نفس‌کشیدن کجا و آن روزهای خوب دور و دراز رشته‌کوه تاریخی ایران کجا!

ریه‌های ایران نفس ندارد/ زاگرس «بی‌هنارس»!

از مرکز لرستان که راه می‌افتی در کمتر از ۲۰ دقیقه می‌توانی به دامنه‌های زاگرس برسی؛ در روزهای پاییزی غم بلوطستان انگار مضاعف است؛ صدای پای باد در گوش جنگل‌های بلوط می‌پیچید؛ موهای سرخ و زرد و نارنجی بلوطستان کشان‌کشان رنگ خزان را روی دشت و کوه می‌پاشد و هر قدمی که برمی‌داری صدای برگ و باد و چشمه‌ها ترانه‌ای جدید می‌سراید.

جدال با «زوال»!

بلوطستان آفت‌زده است، سال‌هاست «زوال» به جان داشته‌هایش افتاده؛ اما این همه ماجرا نیست… از «زغال‌گیری» و «قطع درختان» تا «قاچاق چوب» و «تعرض هر روزه اراضی کشاورزی» دستِ این رشته‌کوه را که عنوان «ریه‌های ایران» را یدک می‌کشد؛ خالی کرده است.

درختان بلوط پیش از آنکه دل به خزان سپرده باشند؛ جان به «زوال» سپرده‌اند؛ خشکیدگی گسترده در بلوطستان را می‌توان به‌وضوح دید؛ اما همچنان درد همان است که بود و از درمان هم خبری نیست.

مردی در حال جمع‌کردن سنگ‌ها و سوزاندن برگ‌هاست، زمین را مهیای کشت و کار جدید می‌کند؛ فاصله تا اولین درخت بلوط تنها چند قدم است؛ بلوطستان عقب‌نشینی می‌کند و مزارع جلو می‌آیند و من فکر می‌کنم کشاورزی که روی جنازه بلوط‌ها گندم می‌کارد حتماً برکت درو نمی‌کند!

ماجرا در سرتاسر بلوطستان همین است، از خرم‌آباد تا دورود و الیگودرز و دلفان! حتی آن‌طرف‌تر هم درد همین است و مشترک! از کرمانشاه و همدان تا فارس و خوزستان…مساحت جنگل‌های زاگرس آب می‌رود و دست سفره‌های آب خالی‌تر می‌شود؛ هشدارها خیلی وقت است که شنیده نمی‌شود و به قول ساکنان دامنه زاگرس گویا «هنارس» و «فریادرسی» نیست…

در قلب زاگرس و اشترانکوه زیبا، گردشگری بی‌ضابطه یکی از مهم‌ترین پناهگاه‌های حیات‌وحش را حیاط‌خلوت گردشگران کرده است؛ جایی که نام حفاظت شده را یدک می‌کشد بی‌حفاظ و بی حفاظت میزبان هزاران نفری است که چندین ماه سال آنجا اتراق می‌کنند و جای ساکنان اصلی این منطقه را تنگ کرده‌اند.

تالاب‌های ریزودرشت هر روز کوچک‌تر می‌شوند؛ اینجا تالاب را هم برای کشاورزی خشکانده‌اند تا «همه چیز» فدای «هیچ‌چیز» شود! ماجرا در زاگرس آن‌قدر تلخ است که کلمات همه با هم نمی‌توانند آنچه بر این رشته‌کوه مقدس گذشته است را روایت کند.

«کارناوال جمعیتی» در پناهگاه حیات وحش!

«این روزها و طی سال‌های اخیر مراجعین و متقاضیان گردشگری در زاگرس بیشتر و بیشتر شده است»؛ این را مجید دریکوند فعال محیط‌زیست لرستانی می‌گوید و ادامه می‌دهد: ما دو دسته گردشگر تخصصی و گردشگر عمومی و گسترده داریم. گردشگر عمومی – که نباید قاعدتاً در زون امن منطقه حفاظت شده، یعنی «اشترانکوه» و دریاچه «گهر» باشد – را امروز به تعداد بسیار زیاد در این منطقه شاهد هستیم به‌طوری‌که در زون امن منطقه حفاظت شده «اشترانکوه» شب‌ها شاهد «کارناوال» و جمعیتی به‌اندازه یک شهرک هستیم!

وی یادآوری می‌کند که «معمولاً ما آدم‌ها هستیم که باید خود را شبیه منطقه کنیم نه اینکه طبیعت را شبیه خودمان و شهرها کنیم»، و می‌گوید: تعداد گردشگران روزبه‌روز در حال افزایش است؛ اما متأسفانه به‌هیچ‌وجه مهارت‌های گردشگری در بین گردشگران ترویج داده نشده است.

دولتی‌ها چه می‌کنند؟

دریکوند به تحمیل آسیب‌های بسیار زیاد به طبیعت از سوی گردشگران اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما منکر و مخالف گردشگری نیستیم، اما موافق هستیم که گردشگران با آگاهی و دانش در مناطق و طبیعت حضور پیدا کنند. هر منطقه و جایی یک ظرفیت تحمل دارد، معمولاً در کشورهای پیشرو این گونه است که برای بازدید از چنین مناطقی در سامانه‌ای ثبت‌نام می‌کنند و به طور مثال ۱۰۰ نفر برای حضور در یک منطقه گردشگری پذیرفته می‌شوند، یا از امسال برای دو سال دیگر ثبت‌نام می‌کنند، نه اینکه امروز اراده کنی، سوار ماشین‌شوی و به همراه یک لیدر در قالب تور طبیعت‌گردی در مناطق حفاظت شده حضور پیدا کنی!»

این فعال محیط‌زیست لرستان معتقد است که «به‌رغم زحمات بسیار زیادی که دوستان ما در مجموعه‌های دولتی می‌کشند، بدون تعارف باید گفت که نه مدل‌ها، نه فرایندها، نه آدم‌ها و نه ساختاری که الان بر مدیریت محیط‌زیست کشور حاکم هست، توانایی و مهارت لازم و کافی را برای حفظ، نگهداری، احیا و بهره‌برداری پایدار از مناطق تحت مدیریت سازمان محیط‌زیست را دارد، البته در منابع طبیعی هم شرایط به همین‌گونه است.»

زمین «پوک» می‌شود

دریکوند به دیگر مشکلات زاگرس هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «به همه چالش‌های منطقه زاگرس باید موضوع فرونشست زمین را اضافه کرد؛ این امر در همدان، قزوین، دشت «سیلاخور» لرستان و… رخ داده است، در این دشت سالانه بین ۱۲ تا ۲۰ سانتی‌متر فرونشست زمین رخ می‌دهد و زمین دارد «پوک» می‌شود!

«فقط در یک شهر دورود در استان لرستان هزار چاه غیرمجاز حفر شده که در حال بهره‌برداری است»؛ این را دریکوند می‌گوید و اضافه می‌کند: آسیب این چاه‌های غیرمجاز به دشت «سیلاخور» جدی است. مشابه همین اتفاق فرونشست زمین در کوهدشت، رومشکان در لرستان و بخش‌هایی در کردستان و… در حال رخ‌دادن است، البته جاهایی که ارتباط سنتی بیشتری با طبیعت داشته‌اند، اوضاع طبیعت بهتر شده است.

اختلال در خودتنظیمی «زاگرس»!

دریکوند می‌گوید: «همه اینها باعث شده که «زاگرس مهربان و باارزش» قابلیت «خود تنظیمی» خود را از دست بدهد و مانند جسمی است که غذا و آب به آن نداده‌ایم، استراحت نکرده است، سرما و گرما دیده و مریض شده است.»

این فعال محیط‌زیست به چالش «زوال بلوط» هم اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: امروز در زاگرس آفتی به نام «زوال بلوط» در حال رخ‌دادن است. حجم بسیار زیادی از جنگل‌های بلوط زاگرس «پوک» شده است، به علت وجود آفتی به نام «پروانه‌های برگ‌خوار»، «پروانه‌های جوانه خوار»، «سوسک‌های چوب‌خوار»! این آفت‌ها از درون بلوط را می‌خورند و «پوک» می‌کنند، بلوطی که پنج برابر ارتفاع، ریشه دارد و اگر همه شرایط برایش فراهم باشد، سالانه ۱۰ سانتی‌متر رشد می‌کند.

ریه‌های ایران نفس ندارد/ زاگرس «بی‌هنارس»!

دریکوند واکنش نهادهای متولی در مواجهه با پدیده زوال بلوط رو مورد نقد قرار داده و می‌گوید: «سازمان متولی چه‌کار می‌کند؟ به طور مثال ۱۰ هکتار یا ۳۰ هکتار از جنگل‌ها را به‌صورت مقطعی و موضعی سم‌پاشی یا پاک‌تراشی می‌کنند، درحالی‌که گستره بسیار بسیار وسیع‌تر از این میزان است.»

«تالاب» قطعه‌بندی شد!

«سودجویی بشر به مرحله‌ای رسیده که دیگر ظرفیت بهره‌برداری از زمین، آب و… برایش کافی نیست»؛ این جملات را رضا اسدی دبیر شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی لرستان می‌گوید و حرف‌هایش را این گونه تکمیل می‌کند: به همین خاطر بشر به طبیعت روی آورده و بهره‌برداری بیش از حد از آب، از جنگل و… می‌کند، بی‌نظم و بی‌برنامه از طبیعت استفاده می‌کند، برخی از دستگاه‌های دولتی هم مردم را تشویق می‌کنند که بروید گندم، برنج و… بکارید!

وی معتقد است که حتی برخی متولیان خودشان موجب تخریب طبیعت می‌شوند، و برای حرف‌هایش شاهد مثال می‌آورد و می‌گوید: «تالاب بسیار با ارزشی به نام «تنوردر» در دشت «سیلاخور» لرستان داریم که آن را قطعه‌بندی و اعلام کرده‌اند که در آن اقدام به پرورش ماهی گرمابی کنید!

اسدی ادامه می‌دهد: «کنوانسیون جهانی رامسر، ارزش اکولوژیکی تالاب را چندین برابر جنگل اعلام کرده است، اما اینجا تالاب را خشکانده‌اند، قطعه‌بندی کرده‌اند و به مردم سند داده‌اند و حتی اجازه حفر چاه در این منطقه داده‌اند!»

متولیانی که عامل تخریب شدند!

توسعه کشت محصولات آب بر از دیگر محورهای نقد این فعال محیط‌زیست است تا اسدی بگوید: «علاوه بر این امر شاهد ایجاد مزرعه‌های برنج در این منطقه هستیم به‌طوری‌که دشت «سیلاخور»، «پوک» شده و از بین رفته است. چه کسی آن مقام جهاد کشاورزی که این مجوزها را داده به چالش می‌کشاند؟ برخی مسؤولانی داریم که خودشان اقدام به تخریب جنگل‌ها و طبیعت زاگرس می‌کنند و یا اینکه در مقابل این تخریب‌ها سکوت می‌کنند.»

دبیر شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی لرستان هم گریزی به مشکلات منطقه حفاظت شده «اشترانکوه» و دریاچه «گهر» در استان لرستان، می‌زند و می‌گوید: «دریاچه «گهر» یک منطقه حفاظت شده است که طبق قوانین محیط‌زیستی، هیچ‌کس حق ندارد آنجا جاده احداث کند، در دهه ۸۰ جلوی چشم خود مسؤولان این سازمان، جاده در این منطقه ایجاد شده و این در حالی است که آنجا نه روستایی هست و نه عشایری! فقط به‌خاطر تبلیغ یک سری افراد برای انتخاب در مجلس شورای اسلامی.»

اسدی معتقد است که این جاده به «زخمی» بر تن دریاچه «گهر» و منطقه حفاظت شده «اشترانکوه» تبدیل شده و توضیح می‌دهد: همه ساله از طریق این جاده که معروف به «مور زرین تاپله» هست، شاهد حضور گردشگران بی‌برنامه در منطقه هستیم، محیط‌زیست استان در این منطقه پاسگاه نمی‌زند و این جاده غیرقانونی را هم مسدود نمی‌کند. درخواست ما از رئیس سازمان محیط‌زیست کشور این است که دراین‌رابطه اقدام جدی کند، چرا که این امر به غده چرکینی در منطقه تبدیل شده است.

تعادل اکولوژیکی زاگرس به‌هم‌خورده است

نقی شعبانیان معاون سازمان منابع طبیعی کشور است؛ او نیز اعتقاد دارد که تعادل اکولوژیکی زاگرس به‌هم‌خورده است. شعبانی می‌گوید: «جنگل‌های زاگرس جزو بهترین و حساس‌ترین جنگل‌های کشور به‌حساب می‌آیند، وسعت این جنگل‌ها حدود شش میلیون هکتار است که نقش بسیار مهمی در چرخه آب کشور، کاهش ریزگردها و گردوغبار داشته و نقش حفاظتی بسیار مهمی بر عهده دارند. تعادل اکولوژیکی این جنگل‌ها پس از سال‌ها بهره‌برداری به‌صورت قانونی و غیرقانونی، به‌هم‌خورده است و در پی این امر شاهد یک سری چالش‌ها در این جنگل‌ها هستیم.»

ریه‌های ایران نفس ندارد/ زاگرس «بی‌هنارس»!

شعبانیان «آفات و بیماری‌ها، عدم ساماندهی حضور گردشگران و…» از جمله این چالش‌ها می‌داند و یادآوری می‌کند: «بااین‌وجود سازمان منابع طبیعی در حد توان خود برنامه‌هایی دارد، یکی از این برنامه‌ها که به‌صورت پایلوت در حال تهیه طرح است، بحث «جنگل‌داری اجتماعی» است و به دنبال این هستیم که در این طرح رفتار مردم در عرصه‌های جنگلی را ساماندهی کنیم تا شاهد مشارکت منطقی در مدیریت جنگل باشیم.»

استمداد از فائو!

اظهارات این مسؤول در سازمان منابع طبیعی در حالی است که رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز اخیراً باتوجه‌به شرایط نامطلوب جنگل‌های زاگرس به دلیل کمبود آب و آفاتی که به این جنگل‌ها هجوم آورده‌اند، از فائو درخواست کمک کرده بود!

علی سلاجقه در جریان دیدار و گفت‌وگو با عبدالحکیم الوائر، دستیار مدیرکل فائو گفته بود که «تغییر اقلیم در جنگل‌های زاگرس به‌شدت مشکل‌ساز شده و پوشش گیاهی این منطقه در حال دگردیسی است.»

همه می‌دانند حال زاگرس «نزار» است؛ همه می‌گویند امروز از دیروز اوضاع نگران‌کننده‌تر است؛ همه فقط هشدار می‌دهند و این بلوطستان است که ذره‌ذره جان می‌دهد و کم‌کم تمام می‌شود؛ آب می‌شود و دود می‌شود تا به‌وقت تابستان نیمی از کشورمان در گردوغبار گم شود. رد هر مسأله‌ای را که می‌گیری سرنخ آن به حال زاگرس گره‌خورده است؛ از تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آبی تا گردوغبار گاه‌وبی‌گاه آسمان ایران‌زمین.

ریه‌های ایران نفس ندارد/ زاگرس «بی‌هنارس»!

زاگرس که زمانی میوه‌اش نان قحطی سالیان ایل بوده، خنکای سایه‌سارش جای اتراق عشایر خسته، شاخه‌های صبورش جای تاب‌بازی دخترکان سرخوش ایل و روستا و استخوان خشکش هیزم اجاق زمستان خانه‌ها؛ حالا دیگر دست و دلش به بخشندگی نمی‌رود… این همه سخاوت سزاوار این ناسپاسی نبود و نیست و نخواهد بود!

اظهارات این مسؤول در سازمان منابع طبیعی در حالی است که رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز اخیراً باتوجه‌به شرایط نامطلوب جنگل‌های زاگرس به دلیل کمبود آب و آفاتی که به این جنگل‌ها هجوم آورده‌اند، از فائو درخواست کمک کرده بود!

علی سلاجقه در جریان دیدار و گفت‌وگو با عبدالحکیم الوائر، دستیار مدیرکل فائو گفته بود که «تغییر اقلیم در جنگل‌های زاگرس به‌شدت مشکل‌ساز شده و پوشش گیاهی این منطقه در حال دگردیسی است.»

همه می‌دانند حال زاگرس «نزار» است؛ همه می‌گویند امروز از دیروز اوضاع نگران‌کننده‌تر است؛ همه فقط هشدار می‌دهند و این بلوطستان است که ذره‌ذره جان می‌دهد و کم‌کم تمام می‌شود؛ آب می‌شود و دود می‌شود تا به‌وقت تابستان نیمی از کشورمان در گردوغبار گم شود. رد هر مسأله‌ای را که می‌گیری سرنخ آن به حال زاگرس گره‌خورده است؛ از تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آبی تا گردوغبار گاه‌وبی‌گاه آسمان ایران‌زمین.

زاگرس که زمانی میوه‌اش نان قحطی سالیان ایل بوده، خنکای سایه‌سارش جای اتراق عشایر خسته، شاخه‌های صبورش جای تاب‌بازی دخترکان سرخوش ایل و روستا و استخوان خشکش هیزم اجاق زمستان خانه‌ها؛ حالا دیگر دست و دلش به بخشندگی نمی‌رود… این همه سخاوت سزاوار این ناسپاسی نبوده و نیست و نخواهد بود!

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close